عزیزان دلم 🤍 پیشاپیش سال نو رو بهتون تبریک میگم
امیدوارم سال خوب و خوشی رو پیش رو داشته باشید
رزق و روزی و برکت داشته باشه مالتون
ب ی چیزی این مدت رسیدم ک هیچ ارزویی بهتر از ارزوی ارامش نیست
و اگر نباشه کلا کارت لنگه , دلت اشوبه , حالت خرابه
کاش سال جدید برامون سرشار از ارامش باشه
همه چی هم ک اوکی باشه ارامش نداشته باشی و دلت اروم نباشه
هیچکاری نمیتونی بکنی و این واقعا سخته😄
و اروزی بعدی ک دارم اینه کاش امسال همه ب هرچیزی ک میخان برسن
و من هم بین اونا کاش امسال برام سال رسیدن شدن خندیدن باشه
از صمیم قلبم اینو از خدا میخام ک واقعا خوش بگذره بهم :))
سال 404 سال خیلی مهمیه برام ی سال ب شدت سرنوشت ساز
سالی ک بیوفته با 18 سالگیت >>>
باید هرچی ک میخواهم بشه و ب صلاحم باشه و خداهم برام بخاد
الهی الهی الهی نتیجه این چند سالو تو سال جدید ببینم
خیلی دلم روشنه ب سال جدید خیلیییی خیلی زیادددد
و ب شدت ب دعای خیرتون نیازمندم , محتاج تر از همیشه🙂🤍🍓
این دومین یا برای بعضیا سومین سالیه ک دارم با خودم
میبرمتون تو سال جدید , خیلی ممنونم ازتون بابت اینکه کنارم بودید☁☕
این نوشته اخرین نوشته امساله و گفتم زود بنویسم چون امشب شب قدره
و شاید نتونم تبریک مبریک بزارم :)
تو این شبای عزیز منو یادتون نره ها
طاعات و عباداتتونم مورد قبول حق باشه❤خیلی دوستون دارم🧁🍒

انقدر قشنگ توصیفم نکرده بودش :)
http://thisispulse.blogfa.com/post/435
پست اوا دومین پاراگراف مربوط ب منه :)

امشب ی اتفاقی افتاد ک نمیدونم چیشد
فقط فهمیدم خیلی احساساتی و وابسطه عم :)
و هنو اشکم میاد....

پ.ن برای روحی ک بوی نارنگی میداد :
فک نکنم بازم مثلت پیدا بشه , فراموش نشدنی ترین :)
بازم بغض


پ.ن 2 : ب عنوان یادگاری این پست ثبت میشه

سلاااممم
این پست شاید اخرین پست 1402 باشه
چون میخام بمونه تا سال جدید
و هرکی این پست دید واسم ی یادگاری کامنت کنه :)

سال جدیدتون پیشاپیش مبارک باشه
امیدوارم امسال براتون سال رسیدن
اشک شوقق :))) جشن گرفتن موفقیتاتون
و پارو کردن پولاتون باشه:))

سال 1402 با همه پستی و بلندیاش گذشت
بهارش ک زشت ترین بهاری بود ک دیدم
پر از درد اشک و ضعف و ......
تابستونش قشنگ بود ب خودم اومدم
همه چیو درست کردم بیشتر پیش شماها بودم
درس خوندم رقابت کردم , برنامه چیدم
و فهمیدم تازه کجای جاده عم :)
پاییزشم نمیدونم چجوری بود
بد نبود البته اگر افسردگی و گریه های زیاد
اذرماه فاکتور بگیرم
زمستون قشنگ بود بعد امتحانات دی خیلی تقییر کردم
قوییی تر ب کتف گرفتن حرفای بقیه
ولی اخراش یعنی همین الان فشار زیاده روم
درسی زبان خانواده
اووو طولانی ترین رکورد قهرمم واس امسال بود :)
امسال بهتر یادگرفتم چجوری درس بخونم
ساعت مطالعه بیشتری داشتم
با دوستام اکیپی رفتیم بیرون ذرت زدیم
تابستون با نازنین برای اولین بار رفتیم بیرون
کلی عکاسی کردم >>>
کتابای پری زبان تموم کردم وارد اینتر شدم
برای اولین بار انیمه دیدم 💚 ب لطف پسرخالم
بزن رو read more

دوس داشتم ازتون این سوال بپرسم
میدونم 100 تا ویو هم بوخوره باز 10 نفر جواب میدن
ولی خواهشا بگید :))

چی باعث شد از دنبال کننده های وبم بشید ؟!
چی باعث شد از وبم خوشتون بیاد ؟!

با توجه ب پست قبلی
حالم زیاد خوب نبود و ناراحت بودم
منم ک حالم خوب نباشه ولگردیم تو بلاگفا شروع میشه
رفتم تو وبش ....
پستای جدیدشو ببینم .....
برای بعضیاش کامنت گذاشتم
تا رسیدم ب " این پستش "
اول اسم پستش توجهم جلب کرد
" ی تشکریم بکنم از خدا که بهترین رفیقامو بهم داد ... "
تو دلم گفتم
رفیق ؟! زدم رو ادامه مطلب ک ببینم مثلا چ تعریفایی کرده از دوستاش
شروع کردم ب خوندن و رسیدم ب این جملش
" ولی اینجا رفیقای خیلی ماهی پیدا کردم "
تو ذهنم همه وبلاگایی ک تو کامنتاشون اسمش دیدم یاداوری شد
اروم اروم خوندم تا برسم پایین
دیدم نوشته نگین شعت نگین ؟! من ؟!
برگام گفت مروارید , منو با این اسم لینک کرده بود ک
بله درباره من بود
و من ذوقققققق چشام و گلبم و همه جامو گرفت :)
خیلی خوشحالم کرد با جمله ای ک نوشته بود
واقعا فهمیدتم ! فک نمیکردم انقدر حواسش باشه بم ....
ک انقدر بتونه درکم کنه .....


راستی !
تولد وبتم مبارک :)
نمیدونم دقیقا کی باهم اشنا شدیم
ولی یادمه اولین کامنتی ک گذاشتم درباره
این بود ک عع توعم فروردینی من فلان قدر روز ازت بزرگ ترررم :)
دوست دارم دختر !
خیلی حالم خوب کردی امیدوارم ب طرز قشنگی برگرده ب خودت

2 ارزوی دیگ ب تاریخ امروز ب شیشه ارزوها اضافه کردم :)

اخ برسه روزی ک شیشه رو بشکنم ببینم ب اونی ک میخواستم رسیدم
جوووون چ حالی کنماااا 😎🤝

و یچیز دیگ ک کلی براش ذوق میکنم و منتظرشم اینکه یروزی
از ماه نقره ای , فاطمه , صبا , پیتزا
و بقیه دوستای کنکوری ک تو وبم باهاشون اشنا شدم
اللخصوص فرد مورد نظر , پسرخالم , مستر روح با رایحه نارنگی , ویفر موزی و ژولیده
کلی خبر قشنگ و باحال بشنوم :))))))))))))))))
و موسکایی ک بالاخره مهاجرت میکنه
و پسری ک بالاخره افسردگی شکست میده و ازتنهایی درمیاد و ب هدفش میرسه
و اون بنده خدایی ک منتظرممم مامان بشههههه🙂😂 #شوخی # همینجوریم دوست دارم

میدونید یهو یاد چی افتادم ؟!
فقط ی تصاویر مبهمی تو یادمه
من 3 سالم بود خونمون عوض کردیم
این خاطره ای ک دارم میگم واس قبل 3 سالگیمه :)
بالای چارچوب اتاقم ی سوراخ داشت
بابام اونجا تابم اویزون کرده بود
بعد پسر همسایمون ک اسمش مانی بود
میومد باهام بازی میکرد
من تاب سوار میشدم اون هولم میداد
هیچی یادم نی فقط یادمه ی پسر خیلی تپلی بود
و هیچ تصویری از قیافش یادم نی !
و البته اون 4 سال اینا از من بزرگتر بود

چرا باید گفتینو باگ بوخوره ؟! نمیدونم راستش

میدونید چیه دلم تنگ شده واس زمانی ک.....
کلش اف کلنز داشتم
دلم تنگ شده واس روزایی ک دق دقم لیگ و وار های کلنم بود
دلم تنگ شده واس زمانی ک همه دخترا وپسرای کلن رهبر صدام میکردن
دلم تنگ شده واس چلنج زدن
واس اتک های تک نفره
واس رک پر کردن
واس رقابت تو بالا بردن کاپ
واس دعواهامون با پسرای کلن ک چرا اینجورییییییی اتک میزنی
واس کیک کردن و تهدید و قلدر بازیام😂
واس نامه زدن زیر زمین های قبیله حریف
واس دسخوش گفتنام و تشویقای موقع اتک
واس رفاقتامون
هعی ..... فکرشم نمیکردم یروزی بازیو حذف کنم و برم و برم !
الانبرم دیگ هیچکس نمیشناستم
هیچکس دیگ منو حتی یادشم نی :)
چقدر تلاش کردم کلنمو ( قبیلمو ) برسونم لول 12
ی بیشعوری اومد ازم گرفت و همه چی تموم شد .....
همه چی .....
اشک :)
دلم تنگ شده واس نامه های مناسبتی و تولد ک واس بچه ها میزدم
واس مپ چیدن
دلم تنگ بربر و دراگن و ارچر و والکری شده
دلم واس رعد ریختنام و پودر کردن زمین حریف تنگ شده
واس وقتایی ک میباختم و قهر میکردم همه میگفتن فدا سرت باوووو :)

چقدر دعوا میکردیم
جدا از چیزای خوبش چیزای بدم داشت
ادمای مضخرف وارد زندگیم شدن
چقدر اذیت ازار چقدر بیشعور بودن بعضیا :|
بیخیالش
خلاصه ک ..... دلم تنگ شده
باورم نمیشه ی زمانی چجوری 45 تا پسر رهبری میکردم :|

اینم ی کامنت یادگاری دیگ از جمعه ۲۹ دی ۱۴۰۲ ساعت: ۰:۸
ک خصوصی بود و نتونستم تاییدش کنم ولی دوسش داشتممم >>>
و کلیم ذوق کردم ک تونستم ی کوشولو مفید باشم :)

دمت گرم با این پستت
1_خبر نداشتم وساعت 10 خبردارم کردی و فرصت شد من هم به عباداتم برسم و کلی صوابت نوشته شد 😉🙏
2_خونوادمو خبردار کردم و اونهام به عباداتشون مشغول شدن و باز هم خیرش برا تو 😉🌱
3_دو بار در یادم اومدی و برات دعا کردم به هرچیز خوبی که میخوای برسی و خدا بهت بدتش🌱🌱

هعی درسته مجازید و شاید هیچوقت واقعی نشید
شاید بدون خداحافظی برید و فراموش بشید
ولی یادتون نره اینکه لبخندی رو لبم اوردید همیشه دعای خیر پشتتونه

اینو یکی از دوستان بهم گفت ک دوس داشتم
اینجا ثبتش کنم و داشته باشم

ترس رو بزار کنار .
فول اعتماد بنفس....
اینم به خودت یاداوری کن ارامش من و زندگی من از هر چیزی و هر ادمی مهمتره
پس کسی حق نداره باعث جراحت در اون بشه

اگه از یه رفتاریشون نارحت میشی 3 ثانیه صبر کن یه نفس عمیق بکش
بعدش راحت حرف دلتو بگو
یادتم باشه این مردم هیچجا به درد منو تو نخوردن هیچ...
تازه زخمارو عمیق تر کردن...
پس گور باباشون خود با ارزش تره

اخی یادش بخیر :)
الان بازدیدمون شده 10101

خب حالا این وسط مسطا ک دارم کامنتای قشنگ پست میکنم
بزارید اینم پست کنم یادگاری بمونه
این کامنتی ک میخام پست کنم واسه " این پستمه "

#بهترین پسر خاله دنیا

این کامنت رو هم خیلی دوسش داشتم
ولی باز هم چون خصوصی بود نمیتونستم تایید کنم و دلمم نمیومد پاک کنم :)

تو " این پستم " تگشون کرده بودم !
و ایشونم برام این کامنت قشنگ گزاشت....

وای نگین گریه ام گرفت
خیلی دختر
خیلی...
گفتم چرا پس منو ننوشته میگه بخون؟ از سر علاقه اول زدم رو اون مامان داره ....
خیلی گریه ام گرفت و هیجانی شدم . چقدر دوستت دارم .
خوشحالم که اون روز از نگین* نوشتم که تو خواب بیدار شد
یهو بلیزو زد بالا شکمو چسبوند به کف زمین 😂
تو خوندی و خوشت اومد و دیدم تو هم نگینی😍😍😍
نگینا همشون چسبیدن به قلبم
من هم میتونم خاله باشم برات هم آبجی
هرکاری داشتی روم حساب کن عزیز دلم


* خب منظورشون از نگین خواهرزادشون
ک یکبار درباره خواهر زادشون پست گذاشته بودن
و من عاشق این پستشون شده بودم :))
و اشنایی ما از اون پست شروع شد ! " اون پست "

بماند ب یاد گار بازدید کل 6666

بماند به یادگار از : جمعه ۲۴ شهریور ۱۴۰۲ ساعت: ۵:۴۶
مرسی ک تو بدترین حال ممکنم با کامنتات حالمو خوب میکنی :)

#بهترین پسر خاله دنیا

بماند ب یادگار از : یکشنبه ۴ تیر ۱۴۰۲ ساعت: ۱۷:۵۵ مرسی ازت دختر :)))

#meiti

به عنوان اخرین نوشته تو ساعت های پایانی سال 1401
یه یادگاری , ی متن دلی یا ی شعر , ی جمله ای ک حال هممون رو خوب کنه بنویس برام :))