دلت برا بغض مامانم نسوخت ؟!
من ب درک
این بدبخت باورش نمیشه :)🙂💔
- و سبز خواهے شد، با باریکہ کوچکے از نور!🍊🍂
دلت برا بغض مامانم نسوخت ؟!
من ب درک
این بدبخت باورش نمیشه :)🙂💔
حالم بد بود
کلی حرف زد باهام اروم شم :)))
+حالا مستمر بهت چند دادن ؟!
_ نمیدونم فکنم همشون 20 دادن
+خب خوبه نمرت میاد بالا دیگ
_مامان مستمر بدرد من نیمخوره کتبی مهمه
الان فقط ب این دارم فکن میکنم همچی خراب شد
من دلم دانشگاه تهران میخواست....
وی در پی گفتن این جمله بغض میکند
سرش را روی میز اشپزخانه میگذارد
و با اعماق وجودش میگرید
گویا منتظر موقعیتی بود تا خالی از غم و فشار های این روزها شود
و مادر همچنان در حال ظرف شستن و سکوت و ریختن حرف هایش در دل ...🙂
دوس دارم بخابم
چشام خستست و سرم درده
و نای راه رفتن ندارم
ولی مامان : بعد امتحانت خوابیدی دیگ
نمیتانم بخونم😅
یجوری باهام بحث میکنه سر اینکه این لباسم
برای دانشگاه کوتاهه انگار دوروز پیش نتایج اومده
و دندون پزشکی استنفورد اوردم
با معدل 19.97 و میانگین درصد 85
و باید چمدونم جمع کنم تا سریع ب پرواز فردا صبح برسم
تا شنبه شروع کلاسا مستقر بشم
تازه ناراحتم میشه از دستم ک میگم ن خیلیم خوبه😐😂🚶🏼♂️
حالا من دنبال اینم ک برم پیام نور یا ازد😐🤣
صب مامانم بیدارم کرده ازمونشو کمک کنم بدیم
بعد بلد نبودم ک بتونم کمکش کنم
الان ازم ناراحته حرفم نمیزنه😐🚶🏼♂️
انگار تقصیر منه مثلا ک سوالاشو بلد نبودم
واقعا ببخشید ک همچی بلد نیستم😐🗿
آیم سارررری
مامان داره سبزی مرغ ترش و بادمجون شکم پر سرخ میکنه
بو عطرش خونه رو گرفته :))))))
چقدررر دوس دارم بوشووووو
+ مامان فردا قلمچی بودجش کنکور اردیبهشت پارساله
_ عه ینی نمیخای بخابی ؟!
+ من کلا 3بار تاحالا غیبت داشتم چرا تیکه میندازی🙂🚶🏼♂️
_ تیکه ننداختم ک میگم شاید خواستی بخابی
+باشه
پ.ن : فقط یسری محبتاشون و حرفای جوجه عقاب باعث شد
بتونم اینارو تحمل کنم و ب دلم بیوفته برچسب Angel Heart🤍 بزنم :)
و اگر ن من اصلا شبیه ادمایی نیستم ک بهترین کسایه زندگیشون
در هر صورت بهترین کساشون میمونن , امیدوارم منظورم متوجه بشید !
نمیتونم دلمو توجیح کنم فلانی خانوادته فلانی دوستته فلانی کیته
در هر صورت سرد میشه🚶🏼♂️
پ.ن2 : ناموسن منظورمو متوجه نمیشید کامنت نزارید چرت نگید . سپاس
مجبورم اصلاح کنم پستو :////
_ اعصابم خورده !!
+ اعصابت خورده برو تو اتاقت
_ نم چرا خوب نیستم
+ برو بگیر بخاب 12 ظهر پاشو دیگ
مامان :))
ممنونم از همه تخریبات تو این شرایط روحیم :)
ممنونم ازت ک هی باعث میشی قوی تر بشم
ولی یدق ول کن...
خطر رفع شد خداروشکر
ولی حس میکنم
یکم با مامانم سنگین حرف زدم
بیتربیتی ن عا
بزرگونه و سنگین حرف زدم🙂🗿
اینارو فرستاده ک بگه اینجوری پیش بری میتونیا
ک اگ خواستم ثبت نام کنم
خدایا ینی منتظره؟! :))) ینی اونم مث من درگیره ؟!🙂😭
خدایا توروخدااا کمکم کن نا امیدش نکنم
خدااایا لطفننن :))))))
نمیدونه ک من اینارو میبینم و قراره با نیترو هم پیش برم ...
از هیچکدوم از کلاسایی ک ثبت نام کردم و برنامه هام خبر نداره
وای خدایا کاش بتونم نا امیدش نکنم
من: من نیستم خونه بشینید باهم ی برنامه سوپرایز برام بچینید دیگ عع 20:51
من: من نباید اینارو بگم ک 20:51
من: انگار ن انگار جمعه قراره بچت بیاد واقن ک 20:52
مامان: برو باووووو 20:52 (با لحن خودم😂)
من:😐😐😐😐😐😐😐
امروز میخواستم برم حموم مامان بزرگ اینا میرفتن شهر خودمون
گفتم منم میام باهاتون میرید عید دیدنی من برم خونمون
هم حموم خودمون😔😂 هم یکم وسیله اینا بیام اینجا ...
خلاصه منو گذاشتن و رفتن منم کارامو انجام دادم
لباسا و کتابایی ک نیاز بود برداشتم ....
همچنان با بابام سرسنگین در حد ی سلام🗿
ب مامانم گفته بودم پنیر خامه ایمو بده ببرم
اومدم دیدم دوتا کیسه خوراکیه گفتم یا خدا اینا چیه
دیدم پنیر خامه ای , ارده قهوه , حلوا شکری صبحونمو
با شیر بطریم , سوسیس و سیبزمینی اماده و نودل
و اسفناج و ابمیوه هامو کمپوت و بیسکوییت و اجیلامو (همینا یادمه )
همروووووووووو جمع کرده داده , ی کارتن خوراکی😂🗿
کلا خوراکیایی ک فقط مال منه
و این مدت نبودم بابام برام خریده و دادش اوردم
(خودشون نمیخورن خراب میشده )
واقعا خوشحال شدم و مطمن شدم خوابگاهی شم گشنمه نمیمونم😂🦦
با احترام رمز داده نمیشه :)
نوشته کاملا شخصیییی هستش
هعی امروز تولد مامانمه !
بابا دیروز با ی گل خیلی قشنگ ک اسمش نمیدونم اومد خونه
جدا از نرگسی ک قبلا براش گرفته بود !
خیلی قشنگ و ناز بود
قبل از تولدش هم ک کادوشو خریدیم و دادیم بهش با انتخاب خودش :)
خلاصه ک اره ....
هر سال میگذره و من بزرگ تر میشم
و هر سال از مامانم میپرسم چند سالته میگ 18😂
ی چند وقت دیگ فکنم سنم از مامانم بزنه بالاتر :|
همین دیگ....
تفلدتتتت کلی کلی مبارک باشه :)
و پدری ک با ی شاخه گل رز و کیک وارد میشود
سوپرایزززززززززززز وای عاشق گلشم >>>>>>
خیلی خوش بود بودش :)
کیکشم واقعا خوشمزه بود.....
نلین و نازگل ک پایه رقصیدن سریع لباساشونو عوض کردن
و زدن و رقصیدن عکساشونو گرفتن راستش من حوصلشو نداشتم
ریاضیمو خوندم :)
تا 17 خوندم دیدم نمیتونم بیدار بمونم خوابیدم تا 18
18:30 تا 20 کلاس زبان دارم بقیشم باز ریاضی بخونم
مکالمه سم امروز نازگل با خانواده :
نازگل : مامان اگ نگین مامان بشه
من : بیشعورررررررر
نازگل : ماماااااان اگ نگین مامان بشه
ما بهش روز مادر تبریک میگیم ؟!
مامان : مگ مامان ما میشه ک تبریک بگیم ؟!
من : مگ الان روز مادر میشه مامانی اینا ب مامان تبریک میگن ؟!
ما ک بچه هاشیم تبریک میگیم :|
اونا روز دختر بهش تبریک میگن !
( قانع شد و سکوووت )
خب....
روز مادر تبریک میگم
اول از همه ب مامان خودم
مرسی ک هستی !
درسته خیلی وقتا باهم دعوا میکنیم🙂😂
بعضی اخلاقامون بهم نمیخوره
درسته ک هفته ای یبار خورشت کرفس میزاری
بیشتر اوقات حالمو نمیفهمی و درکم نمیکنی
اکثر رفتارامو بد برداشت میکنی
و شاید این باعث بشه ک نلین و نازگل بیشتر دوست داشته باشی
و حس بهتری نسبت بهشون داشته باشی
ولی هیچکدوم از رفتای من از قصد نی :)
پس خوبی بدی دیدی حلال کن !
و بگذر .....
ممنونم بابت همه زحماتی ک واسم کشیدی🙂
انشالله موفقیتای دخترتو ببینی😉
و اشک شوق از چشات محو نشه
دوست دارم "
ولی کاش قبل بدنیا اوردنم ازم اجازه میگرفتید
دنیا خیلی جای قشنگی نیست .....
شاید اگ نبودم و هیچوقت بدنیا نمیومدم
توعم کمتر اذیت میشدی
و در اخر : روزت مبارک مامانه نگین :)
و همینوطور این روز ب همه خانما و مامانایه کشورم
اللخصوص کسایی ک وبمو میخونن !
و ی تبریک ویژه واسه مامانایی ک
تازه مامان شدن و امسال اولین سالیه
ک واسشون روز مادر میگیرن :)
پ.ن : روز مادر فرداست ولی چون گفتم ممکنه
فردا سرم شلوغ باشه و امتحانم دارم امروز تبریکم بزارم .
دیشب با بابا هماهنگ کردم واسه امروز کیک بگیره برای مامان
امروز تولدشه :)))
خیلی تاکید داشتم که حتما کیک بگیره چون تازه روز مادر واسش کادو گرفتیم
و واقعا ایده ای نداشتم واسه تولدش
الان بابا اومد خونه با کیک و گل نرگس :))
خوشحال شدم تونستیم بازم سوپرایزش کنیم با یه چیز خیلی کوچولو