30 دقیقه با مشاورم حرف زدم
ک کلا درباره این بود ک هدف داشته باش ولی انقدرر درگیرش نشو
نا امید نباش از روند زندگیت ب کسی نگو و دربارش حرف نزن
به حرف بقیه اهمیت نده
تو الان 11 امی باید این زیر ساخت هارو یادبگیری
که تو سال کنکورت به مشکل برنخوری
انقدر ب نتیجه فکر نکن هی نگو ترازم بیاد رو 7 هزار
تو فقطط بخون خودش میاد !

مال منی، بذار نگات کنم تو رو تو رو یه عالمه
هر چی صدات کنم تو رو، بازم کمه
با اینکه میدونم تهش برام غمه
مال منی، دچارشم و چارمه نمیدونه
کمش برام یه عالمه نمیدونه
یه چرا ازش سوالمه نمیدونه
بی تو نمیشه سَر، این روزا نمیکشم
من بی تو داغونم تو چی حالت نمیشه بد
اینجوری نمیشه رفت، دل یهو نمیشه سرد
آخه عشقو نمیشه یهو اَ ریشه زد، نه نمیشه زد
اگه دلت پیشم آرومه نرو
حالا که توو خیابونا پُره بارونه نرو
اگه دیدی حالم داغونه نرو
قسمم اگه جون هر دوتامونه نرو

پ.ن : اینم از اهنگایی ک منو یاد پرتقال من " میندازه :)

یه نفر با اینکه باهاته شب و روز تو فکر چشاته
همه ترسش اینه نباشی بشه تنها با خاطراتت
یه نفر مثل تو برا من حسابش جداست از یه عالم
من اصلا تو دنیا به هیشکی تا این حد علاقه ندارم
قدر تموم زمین و آسمون تورو دوست دارم
اصلا کم نشو ازم عوض نشو فقط آخه دوست دارم
جا به جا بشه جای آسمون و زمین دوست دارم

پ.ن : اوکی ولی این اهنگ حامیم >>>>

تو تموم دنیامی… تو تمـــوم حرفامی....
تو همه یِ لحظه یِ گرمِ عاشـق بودنی...

پ.ن :اهنگ خزیه ولی خب ....

وارد کلاس زیست شدم
اهنگ تو نفسی حجت اشرف زاده گذاشتن
چقدر حس خوبی داد این اهنگ...
مخصوصا الان ک تو این حالم....

پاسخنامه فیزیک فرستاد تو گروه
کاش بعضی اوقات بمیرم و یسری چیزارو نبینم
خیلی اذیت کنندست واسم
تلاش کردن و نتیجه ندیدن !
خیلی خوندم , وجدانن خیلی خوندم
نباید اینجوری میشد
نباید اینجوری میشد
نباید میشد ....

خدایا چرا خب
چرا من اخه
من ایننن همههه خوندم
چرا باید یادم بره فلان سوال با همون فرمولیه ک میدونم !
چرا عوض شدن سوال باعث میشه نتونم هیچی حل کنم

بوغض :)
نباید اینجوری پیش بره خدایا توروخداااااا ی نگام کن

دوستان دعا یادتون نره
من خیلی بیشتر از قبل خوندم
نباید ب افتضاحی قبل باشم باید بترکونم
فقط دعا کنید ایده ال باشه

وای خدایا دورت بگردم توعم مراقبم باش

19 صفحه رو خدایییییی خوب خوندم
متنو شروع کردم رفتم جلو و همزمان مثال های حل شده رو یکبار
با کمک کتاب حل کردم یکبارم خودم حل کردم
انشالله خدا یکم یاری کنه این 10 ص رو هم بخونم
بعد بشینم تمرین کنم
این 19 صفحه رو تو 1 ساعت و 45 دقیقه خوندم
ولی از ساعت 6 دارم میخونم :|
مشکل اینه ک تیک تیک میشینم سرش و مدام نمیتونم
زود خسته میشم
و اگر ن الان باید 3 ساعت یا حداقل 2 ساعت و نیم میخوندم

اینو یکی از دوستان بهم گفت ک دوس داشتم
اینجا ثبتش کنم و داشته باشم

ترس رو بزار کنار .
فول اعتماد بنفس....
اینم به خودت یاداوری کن ارامش من و زندگی من از هر چیزی و هر ادمی مهمتره
پس کسی حق نداره باعث جراحت در اون بشه

اگه از یه رفتاریشون نارحت میشی 3 ثانیه صبر کن یه نفس عمیق بکش
بعدش راحت حرف دلتو بگو
یادتم باشه این مردم هیچجا به درد منو تو نخوردن هیچ...
تازه زخمارو عمیق تر کردن...
پس گور باباشون خود با ارزش تره

وی در پی گفت و گو با پدرش
ب دلیل احساساتی بودنش
و پر بودن دلش و خسته بودن از دنیا
اشک هایش سرازیر میشود
و بغضی ک در گلویش بوجود می اید
باعث بوجود امدن درد بیشتر در گلویش و سرش میشود
وی خیلی بدبخت است
و ب اغوشی جهت ادامه گریه هایش نیاز دارد

پ.ن : کاش الان مدرسه بودم صبام بود باز میرفتم تو بغلش

زیاده روی کردم
اون حرف زشت ب تیچر زدم
پس میگیرم حرفمو
یچیز خیلی قشنگی بهم گفت اصن یجوری شدم :)

لبام درد میکنه خشک شده
روی بینیم بخاطر ابریزش بینی
و استفاده از دستمال کاغذی
زخم شده پوستش رفته
صدام یجور ناجوری شده
حس و حالم فرق کرده

فردا قراره بچه ها برن اتاق فرار خیلی دلم
میخاد برم نمیدونم مامانم باره یا ن !
ولی دعا کنید بزاره خیلی دلم میخاد برم
مطمنم بهم کلی خوش میگذره

الاغ مگ نگفتی 2 تا نات ردی دارم ازم نمیپرسی ؟
پس چ مرگته الان باز تکرار میکنی نمره ندارم گمشو ساکت شو دیگ
اعصاب ندارم توعم هی داغ دل منو تازه کن
مضخرف
دیگ تکرار کردنت چیه ؟!
اگ میپرسی ازم بگو بهم ک اماده شم

در افسردگی کامل ب سر میبرم
جوری ک امروز ب صبا گفتم
میدونم مریضم ولی میشع بقلت کنم ؟!
دید چشام پر اشکه نتونست ن بگه
بقلش کردم :)
یکم حالم بهتر شد
دلم خیلی پره
از همه چی و همه کس
از درس , بچه ها , عهمکلاسیا , نمرات
خانواده همه چییییییییییی
میگن خدا شما رو به لبه پرتگاه میرسونه
چون میدونه قدرت پرواز دارید

خدایا از کجا میدونی ؟! مطمنی میتونم پرواز کنم ؟!
خیلی وقته تو این لبه پرتگاهما !
میخای یکم بیاریم عقب تر ؟!

پ.ن : فردا امتحان فیزیک دارم
دلم نمیخاد با هیچ احدالناسی چت کنم حالم اصن خوش نی
ب 2 . 3 نفر گفتم بلاکم کننن
ب شمام میگم لطفا از ساعت 4 تا فردا گفتینو برام پیام نزارید

زنگ و زدم مامانم در و باز کرد
دکمه اسناسور زدم اومد پایین سوار شدم اومدم بالا
دیدم دم خونمون 2 جفت کفش مهمون
داشتم انالیز میکردم کی میتونه با دخترش اومده باشه
زنگ زدم
نازگل در رو باز کرد و اومدم تو
منو میگی دلم ضففف رفتتتت
کراشممممم اومده بود خونمونننننن
با همون حال خسته و کوفته
اصلا هم حواسم بود مریضم
ب مامانش دست دادم بعد ب خودش و محکمم بغلش کردممم
وایییییی این دختر چقدر ناز و قشنگههه قربونش برم
خیلی دوسش دارممم
اصن وایب خوبی بهم میده
ینی اومدم تو خونه دیدمش انگار دنیارو بهم دادن :)))

پ.ن : مهمونمون دختر عموی مامانم
و دخترشم کراشممم >>>>>

بچه ها توروخدا واسم دعا کنید
من زیست خیلی خوندم ولی واس این امتحان زیاد نتونستم
وقت بزارم حالمم خیلی بده
دعا کنید زود خوب بشم امتحانمم بالا بشم
خداشاهده این همه از اول سال تا الان خوندم جلوتر از همه
حداقل نتیجمو بگیرم

دوستون دارمم

اره درسته
باورش سخته
ولی نگین داره میمیره
ینی امروز جوون دادما...

خوب نیستم
فردا امتحان شبه نهایی و من دو تا گفتارم مونده
حالم بده سرم درد میکنه ابریزش اذیتم میکنه
گلو دردم خیلی بده
نتونستم داروهامو بوخورم چون خواب اور
الانم اصلا نمیکشم....
دعا کنید برام
دعا کنیم تموم کنم این فصلو :(

هی میام سمت تاریخ و ادبیات عذاب وجدان میگیرم
فردا چجوری میخام دو فصل برای یکشنبه بخونم ؟!
پشیمون میشم و میرم سمت زیست :)
شاید فردا تاریخ یا فارسی اسمم بگن
شایدم خدا ی نیم نگاهی بکنه و اسمم نگن
ولی در کل زیست مهم تره چون شبه نهاییه
و سوالاش از استان میاد و نمره مستمرمونه ....

میدونم خوشگلم نیاز نیست بگید :)

پ.ن: عکس واس 2, 3 سالگیمه

نباید انگیزم انقدر صفر باشه
نباید الان این حالو داشته باشم
نباید انقدر ناامید باشم
هوفففف

عروسی :))))

پیتزایی ک بازگشت :)

اخی یادش بخیر :)
الان بازدیدمون شده 10101

حوصلم سر رفته
اینام هنو از عروسی نیومدن :|
گشنمم هس تازه
دلم غذای عروسی میخاد :))

خوابم میاد
هیچی درس نخوندم :|
هیچیه هیچی جز زیست و زبان :)

چرا من اینجوریم اونا یجور دیگ ؟!

گارد فعال :|

طاها اومد تو اتاقم بقل میز قایم شد
مامانش همچین ترسیده بود :|
همه دنبالش میگشتن
اخر خنده هام لوش داد پیداش کردن😂

بوغض
من نمیخام
اصن دلم مهمونی نمیخاد
عجب اشتباهی کردم دورس پوشیدم
گرممه از ی طرف الان لباسمو عوض کنم زشته
چون زنداییم اینا رسیدن
هوفففففففف از مامانم ک هرچی میپرسم اصن باهام حرف نمیزنه
چرا اینجوریمیکنید باهام :)

پ.ن : وی بغضش گرفته و بزور خودشو نگه داشته
ک ترکیب چشماش بهم نریزه چون جلو مهمونا زشته