خب بگید بینم میدونید امروز چ روزیه ؟!
افرین , امروز روز خاصی نیستش



ولی فردا 1 شهریور ماه روز بزرگداشت ابوعلی سینا
و روز پزشک :)

این روز قشنگو ب همه پزشکای دنیا
و اللخصوص ب پزشکای کشورم تبریک میگم ...

و همینطور ب پزشکای ایندمون :)
امیدوارم ب هدف قشنگتون برسید و کلی باهاش خاطره بسازید !

ولی راستش امروزم نرفتم قزوین
هعی !

نمیدونم بخاطر خوابه , گشنگیع , خستگیه
لوب اهیانه سرم درد میکنه !😂

با اجازتون
یچی بگم؟!
قزوین نرفتما :)
شاید فردا برم....

با توجه ب کامنتا گفتم اطلاع بدم :)
الانم دارم زبان میخونم

حواسم هست حواستون بم نیستا !!!!
ن ی کامنتی ن ی حرفی اصن ی حالی نمیپرسید :)

دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد...🙂❤️

خستم... !

احساس میکنم لا ب لای مویرگ های بدنم
وسط گره های سینوسی دهلیزی قلبم
بین نورون های عصبی مغزم
بین هرم های کلیم

خستگی جریان داره.....

ی بنده خدایی قراره دوشنبه بره قزوین , بازار گردی :)

رتبه بندی پنجم : 23 ساعت و 23 دقیقه مطالعه و 86 تست در طول هفته

چرا نمیرسه ب 30 ؟!
این ساعتا + کلاس درسیاییه ک میرم
هفته بعد بدون کلاسام حساب میکنم
درسته اونجوری میاد پایین ساعتم ولی خب بیشتر ب دلم میشینه !
و راحت تر میتونم ساعت دقیق فقط خوندنم مدیریت کنم

تو کفم
ک چجوری سشنبه ساعت 2 و 30 از مدرسه میومدم
2 تا گفتار میشستم میخوندم و تموم میکردم چهارشنبه امتحانشو میدادم :|

الان یک هفتس تازه رسیدم گفتار 2😂
باید قبول کنم ک دارم تنبلی میکنم !
واقعاااا شل گرفتم
و اگر ن من همون تیر میتونستم دهمو تو یک هفته جمع کنم

این هفته چ هفته سختی بود واسه کنکوریایه بیچاره :)
تا رتبه هاشون بیاد ....
ولی خب همه اینا می ارزه ب این ک نتیجه دلخواهتو بگیری...
واقعا چقدر قشنگ میشه ادم اونی ک میخاد بشه

رتبه ها اومد .....
و من چقدر از صبح ذوققق دارم >>>>>
یعنی نتیجه هرکس دیدمممممم گلبم اکلیلی شد
خدایا شکرت ک انقدر بزرگیییی و هوای بنده هاتو داری

هوای منم داشته باش :)

ای عشق؛ چه چیزی که خوشی در همه هنگام :)

هم اکنون تلوزیون :
عمرم جانم
سر و سامانم
ماه تابانم...

حس خوبی داد بهم وسط فیزیک :)

حالم خوب نیس و درگیر درسام !
حوصله نوشتنم ندارم ن تکالیفم ن اینجا

بخاطر همون تصمیم دارم کلاسمو عوض کنم
نمیدونم چرا از وقتی این تصمیم گرفتم دلم واسه بچه های خوب کلاس تنگ میشه همش :)
امروز طاقت نیاوردم ب مهرسا دوستم پی ام دادم و بهش گفتم ک میخام کلاسمو عوض کنم

شد 14 ام فروردین ماه
با استرس تموم پام گذاشتم تو حیاط مدرسه
از دور نگار با سونیا حرف میزد
میدونید چیههه ؟ خیلی بده یکی دربارت از دور حرف بزنه و تو بفهمییی😂
ولی خب خوب شدیم همه چی گذاشتم کنار
حرفش پیش اومد ولی سعی کردم ادامه دار نشه !
نگار از اکیپ دوستاش جدا شده بود و وصل شده بود ب ستایش و سونیا
سونیا دختر خیلی خوبی بود ولی منفی شده بود !
تو دوران راهنماییی دوست نازنین بود ( رفیق فابریکم)
براچی ؟ واسه دوستی های اشتباه
مدرسه ک تموم شده بود بهم پی ام داد ک نگار و ستاش فلانن و بسار میخوام باهاشون دیگ نباشم
میخام با ت باشم و صمیمی بشیم باهام تو خیلی خوبی و ... از اینجور حرفا !
منم گذشترو فراموش کردم اینکه با نگار بوده و منفی شده و ....
گفتم اوکی و بهم گفت من تو مجازی خیلی ضعیفم و اینا
ی مدت گذشت همین 2 . 3 شب پیش بود

نزدیک تعطیلات عید بود و قضیه گاز زدن مدارس
هنوز تو شهر ما نیومده بود
من عاشق مدرسم هیچ جوره درسم ول نمیکنم!
همیشه ب بچه ها میگفتم الان ی گاز میزنن شماها درسو ول کردید نشستید خونه
اگر زمان جنگ بود بمباران میزدن و تیراندازی میشد چی؟!
انقدر راحت میخواستید سنگر و خالی کنید و فرار کنید ؟
پس درسمون چی؟ ارزوهامون , هدفامون , کشورمون :)
ی بیشعوری داره اینکارو میکنه ک ما مدرسه نریم !
و اگر ن ک میرفتن تو ارایشگاها و مزون لباسا و باشگاها گاز میزدن دیگ
پس چرا اومدن از مدارس شروع کردن؟
یروز ک کلا کلاس ما رفته بود مدرسه و کل مدرسه خالی بود
ساختمان سازی کنار مدرسه قیر میسوزوند
اولین بوییی ک اومد تو کلاس همههه گفتن گازه و ترس !
راستش خودمم میترسیدم خیلیم میترسیدم
بعدش دیدم معاونمون تند تند اومد سر کلاس و ماسک پخش کرد

تو مدرسه ادمی بودم ک ب هرکس با هر نژاد و عقیده ای احترام میزارم و میزاشتم
همرو دوست دارم , ادمارو با عقایدشون مقایسه نمیکنم!
دارم دوستایی ک مخالفمن ولی دوستیم دوسشون دارم و احترامشون نه میدارم
اصلا هم واسم مهم نیست عقیده و اعتقادات بقیه !
تو کلاسمون خیلیا داشتیم ک ب شهدا توهین میکردن فوش میدادن
چادریا و نماز خونا , اذیت میکردن :)
خیلی مذهبی هم داشتیما ولی چون سکوت میکردن و کاری نداشتن کسی چیزی بهشون نمیگفت
اما موقعی ک بحث پیش میومد من ادم سکوت نبودم
من نمیتونم تحمل کنم وقتی ب خانواده شهدا توهین کنن نمیتونم تحمل کنم وقتی میگن امامادروغن
نمیتونم تحمل کنم وقتی وجود خدارو تکذیب میکنن !
بخاطر همون فکر کردن من خیلی مذهبیم یا همش بهم میگفتن ساندیس خور !
درصورتی ک من اصلا اینجوری نیسم😂
من فقط میگم از هر طرفی و هرچیزی خوب و بد داره و هر دو طرف ممکنه حق بگن
پس من نمیام بگم کی درست میگ کی غلط میگه !
یا طرفداری کنم چون هر دو طرف یکسری چیزارو حق میگن و درسته
هیچوقت یچیزی ب طور کامل بد نیست
و درست نیس منی ک سر درنمیارم منی ک علم سیاست ندارم
منی ک علم دینیم ضعیفه اظهار نظر کنم و چیزی ب اشتباه رواج بدم

راستش پارسال خب کلاس دهم بودم
اولین سال دبیرستان بیخود تر از اون چیزی بود ک فکرشو میکردم
ورودی دهم ک بودم دوست صمیمیم نازنین ک رفت تیزهوشان
دوست قدیمی قشنگم فاطمه رفت نمونه دولتی و من موندم شاهد
ی دوست دیگ داشتم ک نهم باهاش اوکی شدم اسمش فاطمه
چقدر ذوق میکردم ک باهامه ک حداقل یکنفر تو این مدرسه دارم !
و همینطور صبا ک از هفتم هم کلاسی بودیم فهمیدم تو یک کلاسیم
خیلی حالم بهتر بود خیلی خیلی زیاد !
از اینکه تنها نیستم ( وی بغض گلوشو گرفته )
روز اول ک رفتیم اولین میز با صبا کنار هم نشستیم جلوی معلم :)
و فاطمه هم چون قدش بلند بود رفت ته کلاس نشست
هر روز صبح ک میومدم تا زنگ بوخوره تو الاچیق میشستم تا فاطمه بیاد
اونم ی راست میومد پیشم :)
ذوق میکردم میگفت ماسک زردتو میزنی راحت میتونم پیدات کنم !
یهو ورق برگشت فاطمه دیگ دنبالم نمیومد
دیگ نمیگفت بیا ته پیشم بشین دیگ زنگ تفریحا باهم نبودیم
دیگ کلی باهم حرف نمیزدیم...
دیگ حتی اصن سلامم نمیداد

دیشب ی پشه بیتربیتی اتاق منو پیدا کرده
رحم نکرده بهم حتی چشم چپمم خورده :|
الان قشنگ صورتم تا ب تاست😂

رتبه بندی چهارم : 16 ساعت مطالعه در طول هفته

مثلا قرار بود برسونم 30 ساعت :|

از گوشی ب لپ تاپ از لپ تاپ ب گوشی د یکی نیست بگه بتمرگ درست بخون دیگ عههههه

سلام ب روی ماهتون !
ظهرتون بخیر باشه :)
امروز صبح ک با نازگل رفتیم کلاس موسیقی
اومدم خونه باز یکم استراحت کردم چون صبح زود بیدار شدم .
بعدشم ک زیستمو شروع کردم یکمش دیشب خوندم یکمم الان تا این بخش تموم بشه
همین چند دقیقه پیش بود کتاب کلاس شیمیم هم اومد واسه استاد اقا جانی :)
خب تا الان اونجور ک میخواستم یکم کارا ردیف شد و اروم اروم داره همه چی پیش میره !
امیدوارم تا اخرش نمیگم راحت ولی حداقل یجور باشه ک از پسش بربیام
تقریبا بخشی از برنامم داره تیک میخوره

خدایا ب امید خدت , بوسسسس :)

تو پلی لیست مغزم میگشتم دنبال ی اهنگ ببینم اولین اهنگی ک میاد تو ذهنم چیه؟!

https://dlmain.gandommusic.ir/mp3/1/Didi%20Goftam%20%
28Zan%29%20%28%20GandomMusic.ir%20%29.mp3
دیدی دیدی گفتم بی تو یه درده ____مال هم میشیم هوا که سرده
مال من میشی صبر کن یه ذره _____دیدی گفتم جون دوتامون
چقدر دنیا اینجوری خوبه برامون_____ که هست دلم پیش دلت
دیدی دیدی گفتم بی تو یه درده____ مال هم میشیم هوا که سرده

مال من میشی صبر کن یه ذره :)

سلام . ظهر قشنگتون بخیر باشه :)
بریم برای اتفاقای دیروز
راستش دیروز رفتیم خونه مامان بزرگم
بابام صبحش رفته بود و ماهم ساعت 11 اماده شدیم عموم اومد دنبالمون و رفتیم
دیگ رسیدم خونه سلام و علیک و .... ناهار مرغ بود خوردیم
ب مامانم گفتم تو سفررو جمع میکنی من برم ؟
اونم دمشگرم گفت اره , منم رفتم سراغ کتابای زبانم
لغات تمرین کردم و ریدینگ و خلاصه
چون قرار بود ساعت 3 و 30 تو سروش با تیچرم تماس تصویری بگیرم و ازم ریدینگ بپرسه
منم خونه شلوغ بود و رفتم سوپرمارکتی پدر بزرگم نشستم پشت دخل و گوشی گذاشتم رو بروم
ی چند تا سوال ازم پرسید جواب دادم ی چند تاییشو گیر داشتم نتونستم
بعدشم ک تموم شد یکم باهام حرف زدیم و راهنماییم کرد ک چجوری زبان بخونم و .....
خیلی کمکم کرد ک بتونم خوب بخونم و نتیجه دلخواه بگیرم :)
خیلی خوشم میاد ازش.....
خلاصه خداحافظی کردم و رفتم خونه دفتر کتابامو جمع کردم
و حوصله هیچکسیم نداشتم اماده شدم و رفتم حیاط پشتی دوچرخمو اوردم
دستمال کشیدم و خاکشو گرفتم بعد رفتم مغازه ی چیپس و ماست و نوشدنی الوورا برداشتم
ریختم تو ی کیسه و گوشیمم گزاشتم توش , دوچرخمم سوار شدم و رفتم سمت باغ
رسیدم باغمون دوچرخه رو پارک کردم و پیاده رفتم سمت دار و درختا حوصله ادما رو نداشتم ....
یکم گشتم اینور و اونور ی جا پیدا کردم و نشستم خوراکی باز کردم و کلی فیلم و عکس هم گرفتم
و استوری کردم ی فیلمم درست کردم و پست کردم .
تو اپارات میزارم لینکشو میدم بهتون برید ببینید ! فقط امیدوارم یادم نره :)

چقدر این ادما زبونشون تنده
چقدررر با حرفاشون ادم میسوزونن و دل ادم ب درد میارن !
ملت میخان کاره ای بشن یا قدمی بردارن تو زندگیشون
اول خانوادشون کمکشون میکنه و فامیل هم پشتشون در میاد ازشون حمایت میکنه ...

واسه من بر عکسه !
میگم درس دارم , میگن مگ تابستونم درس میخونن ؟!
میگم مدرسه دارم , میگن واقعااا ینی مدرسه میری ؟! ( منظورشون : دروغ میگی )
میگم باشگاه دارم , میگن اوووو هنو داری باشگاه میری ولکنا


باووو بس کنید
دوست عزیز
فامیل گرامی , بس کنیییید !
ب تو چ ک من چیکار میکنم؟!
چی ب ت میرسه ؟

اقا من اصلا میخام خونه دار تحصیل کرده باشم
میخام خونه بابام بمونم فقط بوخورم و بخابم و بابام خرجم بده.
حلع ؟ تموم شد ؟ سبک شدیددددد؟

اولین چیزی ک رفتم و بدرد نمیخوردد ینی پولمو ریختم اشغالی سینما 5 بعدی بود
انتظار یچیز ترسناک داشتم , فیلمش ترسناک نبود
ولی کاراکتراش مومیایی و جن و دختر بچه بدون چشم و ...
درکل حال نکردم باش !

دومین بازی ک رفتم تاب زنجیری بزرگسال اینم چیز ترسناکی نیست
ولی بخاطر سرعت بالاش و هیجانش دوست دارم.

سومین بازی کشتی صبا بود اینم هیجانش بالاس خیلی بالا میره
حالا بالا رفتن هیچ خم میشه ترسش زیاد میشه
و من انقدر پاهامو فشار دادم ک مثلا پرت نشم و نیوفتم , پاهام درد گرفته :)
و جیغغغغغغغغغغ هم زیاد زدم

همین دیگ !
الانم اومدم خونه میخام زبانمو شروع کنم , فردا ساعت 10:30 کلاس جبرانی دارم

نپرسیییییید ازمممممممممممممم
خدایا بوس بت عشق خدمیییییییییی :))))))))))))

ولی شاید باورتون نشه واسه ناهار قراره مهمون بیاد خونمون
اونم کی ؟!
یکی از دخترعموهای مامانم 😂
خواهر اونی ک شب قراره باهاش بریم شام بیرون...
ناهارمونم زرشک پلو با مرغ :)
جاتون سبز...
منم ک شب کلاس دارم تا 8 و نیم یا 9 هم مهمونی ظهر کوفتم میشه
چون فقط باید تو اتاق بشینم تکالیف بنویسم و زبانم بخونم
و هم شب کوفتم میشه ک تنها خونه تو کلاسم...