پنجشنبه ۱۴۰۲/۱۱/۰۵
10:16 PM
دختر بــ✿ــــــــهار....
میدونید یهو یاد چی افتادم ؟!
فقط ی تصاویر مبهمی تو یادمه
من 3 سالم بود خونمون عوض کردیم
این خاطره ای ک دارم میگم واس قبل 3 سالگیمه :)
بالای چارچوب اتاقم ی سوراخ داشت
بابام اونجا تابم اویزون کرده بود
بعد پسر همسایمون ک اسمش مانی بود
میومد باهام بازی میکرد
من تاب سوار میشدم اون هولم میداد
هیچی یادم نی فقط یادمه ی پسر خیلی تپلی بود
و هیچ تصویری از قیافش یادم نی !
و البته اون 4 سال اینا از من بزرگتر بود
برچسبها:
یادگاری