دیشب با نازنین رفتیم شام بیرون
فست فود خوردیمممم :)
ی برگر ویژه سفارش دادیم با ی پیتزا چیکن بیف
و ی دوغ و ی نوشابه
بچم با برگرش دوغ خورد🙂🤣
خیلی خوشمزه بودن و دوست داشتم
از همه بیشتر خوشحال بودم
اول از اینکه اجازه داد برم بیرون اونم شب
دوم اینکه شام خوردن و رستوران رفتن با نازنین تجربه کردم :)
ساعت 7:35 بهم ملحق شدیم ساعت 9:30 از هم جدا شدیم
کلییییییی حرف زدیمممم و خیلییییی حال داد :)

نازنین قشنگم رتبش شده 4 هزار :)
واقعا خوشحالم ک نتیجه تلاش هاشو دید
هرچند ک نتیجه تلاش هاش خیلییی باید بهتر از این ها میشد
ولی همین هم عالیهههه🙂🍓
واقعا افتخار میکنم بهش و از همین تریبون بهش تبریک میگم
و ازش تشکر میکنم ک توی این مسیر سخت دووم اورد
هم مایه دوم اوردن منم بود و خیلی زیاد کمکم کردش😁🤍
دیروز ک تو واتساپ حرف میزدیم
واقعا حس عجیبی داشتم چون اخرین باری ک باهم حرف زدیم
سه سال پیش ورودی دبیرستان و درباره رشتمون بود :)
دوستت دارمممم خیلی خیلی زیادددد💚🌱

یجوری نیاز داشتم ب حرفاش
ک الان دارم نمت
فقط میتونم بگم خادیاااا شکرتتتتتتتتتتت
ک میگن بهم اینارو :)
ی تلنگره عا ولی یجوری بلندت میکنه ک اصن..... >>>>>>

دوزتان برای شفای نازنین دعا کنید
داره مورد میشه دم کنکور😭😐🚶🏼‍♂️

ادامه نیومدید هم نیومدید
ینی نیاید بهتره
اومدیدم ک هیچ....

تبریک یهویی و قشنگه دیشب نازنین>>> 🙂😂
چق خوشحال شدم وقتی دیدم
پیاماشو میزارم درادامه # میزنم یادگاری بمونه
چون دوسشون دارم :)))
واقن نمیدونم بگم چ کار خوبی بکنید تا همچین رفیقی قسمتتون بشه
ایمان تقوا عمل صالح😶🤣🤣🤣
اره خلاصه حسودی کنید از رفیقای من هیچوقت گیرتون نمیاد
یکی از یکی فرشته تر

قرار شد فردا
با نازنین بریم بیرون و بریم سینما
یکمم دم غروب باشه ک بعدش بتونیم بریم یچی بوخوریم :)



خب بابا نزاشت🙂🍓
کاش ب دلش بیوفته یهو بزاره 💔😪


پ.ن: در رابطه با اونی ک کامنت خصوصی گذاشته ک یکسال وقت دارم برای رفتن ب سینما
و ب جاش خودمو و خونه رو اماده نوروز کنم
باید عرض کنم این اولین باریه ک فرصت شده با بهترین دوستم برم بیرون !
چ من چ اون این مدت تو شرایطی بودیم ک نیاز داشتیم تفریحی کنیم حالمون بهتر بشه
بعدشم درگیر کنکور و امتحانات میشیم و تابستونم نمیزارن باهاش برم بیرون
و بعدشم معلوم نی تو چ شهر و استانی بریم دانشگاه ک اصن بتونیم همو ببینیم 💔

نزدیک ترین دوستم رفیقم و شاید کسی ک مثل خواهرمه
و یکی از اعضای خانواده نازنین ک دوست داشتم
اولین نفری ک توصیفش میکنم اون باشه :)
یادمه اونموقع ک نهم باهاش اشنا شدم
انقدر با مهربونیش تو قلبم رسوخ کرده بود
ب دوستاش و همکلاسیاش میگفتم شبیه مامانه
یادم نمیره وقتی نمره ریاضی ترمم کم شدم
چجوری تو بغلش گریه میکردم
نمیدونم چی شد ک انقدر ب نقطه امنم تبدیل شد
نمیدونم چجوری تونست منو از اوج بی هدفی تودوران کرونا نجات بده
و بنشونه پایه درسخوندن و تلاش کردن برای هدفم
دوست داشتم روزایی ک باهم میخوندیم برای دبیرستان
همش شد خاطره :))
فراموش نمیکنم وقتی جدا شدیم چقدر گریه میکردم ازینکه باهاش نیستم
دوسش داشتم :)) واقعاا دوسش داشتم :)))
فک میکردم دیگ باهم نیسیم همچی تموم میشه
ولی نشد تازه شروع شد
شد بهترین رفیقم شد مث خواهرم شد تنها کسی ک پیشش خود واقعیم بودم
از همچیم و زیر و بم زندگیم خبر داشت
ولی افسوس ک بهترین رفیقش هیچوقت نبودم ....
نازنین ی دختر پرتلاش , هدفمند خفن و فوقالعادست
و بشدتتتتتتت مهربون و (مامان) و حامییی :))
جوری ک بدون نگرانی میتونی بهش تکیه کنی
و فوق فوق فوق العاده تو درس فیزیک و همینطور بقیه درساش
میتونه برای ادم ب عنوان ی تراپی یا ی مشاور تحصیلی هم باشه
مطمنم ایمان دارم و میتونم امضا کنم ک ب بهترین جاها میرسه
و یروزی از موفقیتاش هم میگم بهتون و پزشو میدم☕😎🖐🏼
از منفی بودن ب شدت بیزاره و ب همین دلیل اخیرا
بخاطر منفی بودنم و غر زدن زیادیم پیشش بلاکم کرده🙂😂😂💔
الانم نمیتونه این پست ببینه بفهمم خوشحالمیشه یا ن
هرچند حق میدم بهش فشار رو جفتمون زیاده
حالا اینکه بخاد فشارا و غرای منم تحمل کنه اذیت کنندست🙂🤍🌱
دارایه قیافه گوگولی لپ های نازنازی و بوسیدنی
چشمانی کشیده و خوشگل :)))
دستای پر و گوگولییییی و خررررر😭😂😂
و موهای لخت و دلبرش ک اصن نگممم🤤🦦
خدانکنه بخاد ارایش کنه.....
وی ب شدت در ساز زدن گاده
و میدونه ریکورد کردن سنتور زدن و کالیمبا زدنش
و ارسالش برام نوعی تراپی و ارامش روحی روانیه
البته اگر بقل کردنشو فاکتور بگیرم...


پ.ن : اوا خدا نکشتت قرار بود ی کوشول از هرکی بگم
فکنم اول تعریف هرکس ی فیلم هندی برم😂😂😂

سختی بود
بهم گفت
هیچوقت رفیق خوبی نبودی :)


این حرفو میم هم گفت....
خدایا چرا😅🗿

یادم باشه این تاریخو
انقدرعصبانیم ک
حذفش کردم
از پین درش اوردم
از مخاطبینمم پاکش کردم ....

غمگینم مث نگینی ک با نازنینش صندلی کنسرت
انتخاب کرد و خانوادش اجازه دادن و کلی ذوق داشت
ولی موقع خریدش کنسل شد :))))

1 ام تولدت بود
برات کلی تبریک و کلیپ تو سیو مسیجم اماده کرده بودم
ولی بلاکم کردی چند روز قبلش ....
ینی منتظر تبریکم نبودی ؟!
فقط میتونم بگم متاسفم برات
این اولین باریه ک از اشناییمون تا الان تولدتو تبریک نمیگم
مهم نیست برام...
اگ من مهم بودم ک بلاکم نمیکردی
اونم چند روز.....🙂😂
اونم سرچی ؟ سر اینکه منفی حرف میزنم
منفی نبود واقعیت بود
شاید واقعیتای زندگی تو زیادی مثبت و خوبه
ک باعث میشه واقعیتای من برات منفی باشه :)
ب هر حال تولدت مبارک باشه
شاید از بلاک درنیاری دیگ هیوقت ...
ولی در کل فک نمیکردم کارت باعث شکستن دلم بشه
دیگ از بلاکم دربیاری واقن نمیدونم
مث قدیم بتونم خود واقعیم باشم پیشت یا ن....
هیچی بدتر ازین نیست ک مهم ترین ادمای زندگیمم
ک جونمو براشون میدم اگ دلم بشکونن ی سردی خاصی قلبم ازشون میگیره
و دیگ نمیتونم خیلی زود مث قبل بشم باهاشون و فاصله میگیرم
این بدترین اخلاق منه :)
چون خیلیارو ک دوسشون داشتم گذاشتمشون کنار با این اخلاقم
کاش زود بیایو برای تو ب اینجا ها نرسه
دیگ نبود تو یکیو نمیتونم تحمل کنم نازنین🙂🧸

پ.ن : همینجور پیش بره ب ماکسیمم سنگدلیم میرسم🤣💔
خیلیاتون میفهمید منظورمو

نمیدونم چرا وقتی با ماه نقره ای دعوام میشه و دیگ حرف نمیزنیم
با پیتزا هم دعوام میشه و دیگ حرف نمیزنیم :/
و در عین حال رقیه نیست میم کم پیداست 3kat بیترادب منو یادش رفته
تیففف :///

ب جرعت میتونم بگم یکی از انگیزه هام
برای درس خوندم و با ذوق رفتن ب حوضه اینه ک
بعد امتحان میرم پیش نازنین اینا🙂❤
شنبه ک دیدمش قشنگ بقلش کردم خستگی از تمام وجودم رفت
چقدر دلم براش تنگ شده بود ......
و چقدر دوسش دارم :)))
قبل از اینکه نازنین بیاد دوسش یگانه رو دیدم واس اولی بااار
وای خیلی خوب بود رفتم جلو گفتم ببخشید شما از کدوم مدرسه ای
گفتش تیزهوشان گفتم اسمتون چیه گفتش یگانه
گفتم نازنین میشناسی تا گفتم شناختتممم😂😭😍
گفتم یکی بخند تا چال لپش رفت تو گفتم ععع پس خودتیییی
وایی خیلی خوب بود بعدشم ک نازنین دیدم
دیگ اومدم خونه یادم افتاد ععع اوا هم حوضش اونجا بوده
دیگ گفتم امروز اوارو هم میبینم
امتحان تموم شد رفتم پیششون وای اینسریم یکی از دوستاش منو شناخت
بلانسبت مث خر ذوق کردم😭😂❤
دیگ نازنین رفت و منم همون موقع دیدم اوا از مدرسه درومد بیرون
عررر دیدمشش بقلشششششش کردمممممم
اونم منو ب دوستاش معرفی کرد یکیشون ک میشناختم راهنمایی باهاش بودم
ولی وای خیلی حس خوبی بوووود اینکه ی مجازی واقعی بشه
اینکه ببینیش بقلش کنی پیداش کنی وااای :))))))))))))
دیگ اونم رفت و منم با دوستای نازنین خدافظی کردم و اومدم خونه
وای خادایاا چ دوستایی داره چقدررر قشنگنننن🤤😂🍊

پ.ن: http://avayebaran8512.blogfa.com/ 👉🏼 اینم وبلاگ اوا گلی

برای اولین بار در تاریخ
بعد از دو سال رفاقت
در ساعت 13:28 طهر پنجشنبه
تاریخ 13 اردیبهشت 1403
مصادف با 23 شوال 1445
و 2 می 2024

بنده توسط سیلور مون بلاک شدم🙂😂💔

پ.ن : کاری ک باید میکردم یادم رفت بکنم

اقا ینی چی مثلا من واس تولد نازنین پست گزاشتم
هیچکدومتتوووون تبریک نگفتید و دریغ از ی ریاکشن :|

برید یچی بنویسید الان بچم دیده ناراحت شد :(
http://beautifulsoul86.blogfa.com/post/904

خب خب خب .....
دیروز کار زیاد داشتم نتونستم بنویسم
1 بهمن تولد نازنین قشنگم
دورت بگردم دختر خوب
مرسی ک هستی و میمونی و خواهی ماند !
مرسی ک همیشه مث ی مشاور تحصیلی کمکم کردی تو مسیر
با توجه ب اینکه هم سنیم ولی خب
مثل ی خواهر بزرگتر میمونی واس ادم :)))
دوست دارم عزیز دلم !
امیدوارم ب تک تک ارزو هات برسی
و زندگی رویاییتو زندگی کنی :)
عاممم دیگ نمیدونم چی بگم
تفلدتتت مبااارک ....

ی فنجون قهوه درست کردم با دوتا شکلات
بیایید بشینید یچی براتون تعریف کنم :)

اسمش باید بزارم #خریت_های_نگین😂

چت من با سیلور مووون دیشب ساعت 00:37 :)
دوست دارم دختر

اتفاقا امروز یکی از بچه های کلاسمون با یکی دیگ
ک دوست های سابق نازنین بودن
( اسم دوست نمیشه روشون گذاشت )
داشتن درباره یکی حرف میزدن ب اسم فاطمع
و فک میکردن من خرم و نمیفهمم دارن درباره نازنین حرف میزنن
با کلی چشمک و لب و لوچه کج کردن

حجی من خودم استاد سوسکی حرف زدن و کار کردنم😂
کیو داری خر میکنی اسمزززززززز

اینو گفتم بدونید نازنینننن انقدررررر خوبهههههه
کسایی ک از دستش دادن بعد 2 سال هنو اندر خم
غیبت کردن پشت نازنین و بهم زدن رفاقت ما و خراب کردنش پیش منن
و اوناییم ک دوسش دارن دیگ نگم براتون ..... :)

بخدا اصلا نمیخواستم پز رفیقام و دوستام بهتون بدم
دلتون اب بشه ها😂

میخام یکی از بازدید کننده های خاموشم بهتون معرفی کنم
ب نام silver moon ( نازنین )

فک میکردم اصن سمت مجازی نمیاد و ب وبم سر نمیزنه
بخاطر درساش ولی اون روز ک حال و احوالم خوب نبود
و پیام گذاشت واسم فهمیدم بلع از همه چی خبر داره و ذوقققق :))

خواستم بهت بگم دوست دارم بچه
مرسی ک تو همه جای زندگیم و همه مسیر های زندگیم
هسی و حضور داری !

بلاگفا برای من ی دنیایه دیگست
ک با بازدید کننده ها و دوستان بلاگفاییم قشنگ تر شد
و این خیلی خوبه ک من نازنینو تو این دنیا هم دارم :)

پ.ن : بغل نازنین عم مث بغل فاطمست
نمیدونم واقعیت عنصر وجود این تو بزرگوار چیه
ولی خب خیلی خوبن >>>>>>>>

پ.ن 2: حواستوووون ب رفتارتون و کامنت گذاشتنتون باشه
نازنین مث ی بادیگارد تو این فضا حواسش ب منه
و تتوی همتونو تو 3 سوت درمیاره
و همتونم میشناسه😂

سلاممممم
این چند روز نبودم!
یعنی سر زدما ولی حوصله کامنت ج دادن نداشتم :)
راستش ما شنبه 27 خرداد ساعت 17:00 داشتم با نازنین چت میکردم

نازنین: با مامانت صحبت کن ببین اجازه میده این هفته با صبا و سارا بریم پارک بانوان
اما خب احساس کردم مامانم اجازه نمیده
من: باید بزارم بعد کارنامه !
نازنین: من این هفته فقط میتونم
من: شاید اصا نزاره بخاطر من معتل نشو
نازنین: یعنی ما بریم تو نیای اره؟!
من: دوست دارم بیام ولی حالا ب مامانم میگم
نازنین: بگو یکساله ندیدی منو :))
من: اوکی (دقایقی بعد) یوهووووووو فقط گفت دوشنبه یا سشنبه

خب هماهنگ کردیم و امروز ساعت 4 و نیم راه اوفتادیم با مامانم
خیلییییییی خوشحال بودم ک نازنین میدیدم اونم بعد یکسال
واقعا دلم براش تنگ شده بود !
خیلی حس خوبی داشتم دیدمش
خلاصه رفتم و سارا و صبا و فاطمه دیدم
صبا بامن همکلاسیه و خواهرش سارا و فاطمه فامیلش
نازنینم با من دوسته و همکلاسی سارا و فاطمس , فکنم فهمیدین ن ؟! :)
بشدتتتت دخترای خوبی بودن خیلی نمیشناختم سارا و فاطمرو ولی عالی بودن
از نظر ادب و عاداب معاشرت و درس , خیلی خوشم اومد ازشون
من فقط ی رفیق صمیمی نازنین و یه مکلاسی خوب زهرا و صبا و یکم سونیا ی رفیق قدیمی فاطمه دارم
با بقیه بچه های کلاسمون حال نمیکنم و زیاد با همه دوست نیسم
ولی اینا واقعا حال کردم باهاشون :))))

تجربه خیلی خوبی بود

سلامممم !!
ظهر پنجشنبتون بخیر باشه :)
خیلی وقته اینجا چیزی ننوشتم هم وقت نداشتم هم موضوعی نداشتم
الان اومدم با کلی حرف
اولین ک نازنین خانم (رفیق فابم) رفته بود رصد اسمون
عکس برام فرستاده چ عکسایییی :))

سلامممم :)
امیدوارم حالتون خوب باشه
امروز اولین روز بهمن , قشنگترین شنبه ساله :)
امروز تولد قشنگترییین رفیق دنیاستت
تولدت مبارک باشه نازنینم

جوابش:

من روز اول که ازت شماره خواستم برای سوالای قلم چی خودم خواستم که همچین چیزی اتفاق بیوفته
یعنی خودم اومدم سراغت خودم بهت پیام دادم خودم پیگیر شدم از طرفی من واقعا خوشم میاد وقتی به یه نفر کمک میکنم حس خوبی بهم دست میده
و خوشحالم که باعث شدم خوشحال باشی بهتر بشی بالا و بالاتر بری بهترین باشی درسته که هنوز خیلی راه مونده
ولی مطمئنم که به هرچی دلت میخواد میرسی

همونطور که گفتم از دیشب فقط داشتم نقشه میکشیدم که چجوری تورو بکشمم🔪🔫
خلاصه مرسی که بودی تا کمکمت کنم

ممنونم ازت :)))

ماه نقره ای من :)
از چهار راه قلبم عبور کردی و هیچ به چراغ قلبم توجه نکردی
اما بدان پلیس قلبم تورا تعقیب خواهد کرد
و برگه دوستت دارم مرا
زیر برف پاکن های دلت خواهد گذاشت..

my best friend nazanin :)

وقتش رسیده که برگشتن به گذشته بخشی از گذشته بمونه🙂💛


this sentence is for you
nazanin :)💕🫀