خریییییییید
مامانم رفته بود بیرون
برام ی لباس راحتی خریده
انقدرررر گوگولیهههه رو شلوارش تدی داره
رو کراپش گوررربا !
اینا بزن رو read more نگا کن :)
- و سبز خواهے شد، با باریکہ کوچکے از نور!🍊🍂
مامانم رفته بود بیرون
برام ی لباس راحتی خریده
انقدرررر گوگولیهههه رو شلوارش تدی داره
رو کراپش گوررربا !
اینا بزن رو read more نگا کن :)
امروز مدرسه نرفتم !
ولی برنامم خوبه وای خدا کنه برسم و بتونم انجام بدم
زمین 1h 30m
عربی 1h 30m
ریاضی 3h
باید بخونم !
حالا ببینم چطور میخونم
شایدم برسم زود تر تموم کنم :|
امروزم .....
خلاصه :
دیدار با اولیا مدرسه
اولین جلسه فشیال
این هفته با عرض تاسف 17h 57m درس خوندم :(
+3h کلاس زبان
ولی خودمونیما با برنامه خوندم خوب بود خدایی
قشنگ خوندم ! ولی کم خوندم :(
ازمون امروز ( قلم چی نیست )
تراز زیست 4962
تراز شیمی 4911
اینم از استایل دیروزم !
(البته عکس امروز گرفتم)
پ.ن : رمز بیایید گفتینو بهتون بدم
یا ادرس وبتون بزارید براتون کامنت کنم
های !
اقا از دیروز بگم
اولش ک ..
ن زیاده بزا تو ادامه نوشته بنویسم😂
شبتون بخیر باشه :)
فردا برنامه سختی پیش رومه !
مدرسه عم ی پارت دارم
9:30 شروع شیمی
11:00 پایان شیمی
11:00 شروع فیزیک
12:30 پایان فیزیک
12:30 شروع ریاضی
14:00 پایان ریاضی
( ناهار , استراحت , شاید حمام! )
1 پارت درس
( جمع کردن وسایل و حاضر شدن )
حرکت کردن ب سمت خونه مامان بزرگم
بعدشم شام مهمونی دعوتیم
خلاصه بگم فردا سرویسم.....
اول از همه ....
ولنتاینتووون مبارک باشههه😂🙂💖
.
.
.
امروز امتحان زیستمو دادم
ی سوال تستی درست زدم ولی از رو پرینا دیدم غلطش کردم :|
یسوال تستیم خودم غلط زدم و امییییدوارم بقیش درست باشه
20 نمیشم ولی راضی بودم خوب خونده بودم و بلد بودم :)
امروز مامان بهم کلید داد ک از مدرسه برمیگردم پشت در نمونم
چون خودش رفته بود خونه مامان بزرگم
دیشب ک از خونه مامان بزرگم اومدن با دست پررر سوغاتی
راستش زیاد نتونسته بود خرید کنه
مام انتظار نداشتیم هدف این بوده بره زیارت و کلی خوش بگذرونه :)
برای من ی گل سر خرید و یدونه سنگ !
خیلییییی قشنگه :) ب زودیه زود میرم درستش میکنم و گردنیش میکنم
ک بتونم بندازم گردنم و یادگاری نگه دارم >>>> سنگش سفیده
عکسشو براتون میزارم اگ بتونم رو بستش نوشته هدیه الکربلا :)
رسیدم خونه دیگ ناهار خوردم استراحتمم کردم
گفتم تکالیف شروع کنم راستش نتونستم خسته بودم خییلی خسته بودم :)
گفتم بیخیال :(
وجدانن حالشو نداشتم یکم خوندم و الانم دیگ برم سر کلاس
شنبه هم امتحان فارسی دارم هم شیمی ولی زبان میخونم
و داوطلب میشم یجورایی شورش دیگ دارم در میارم
البته تقصیر منم نیست خب وقت نمیکنم زیاد ب زبانم برسم
ب اندازه کافی مدرسه پارم کرده !
دیگ بابا از سر کار اومده و دیدم پع
چی خریییدهههه از این فلاسکای کوچیک مسافرتی واس خودم
راستش نداشتم از وقتی ک زدم تو کار خواستن و داشتن
فلاسک و ماگ و اسموتی و تراول بهش گفته بودم یدونه ازینام برام بگیره
ازونجایی ک کافی خور دواتیشه عم واقعا نیاز بود و کلی خوشحال شدم
و کادویه بسیار کابردیه >>>
عکسشو تو read more براتون گذاشتم :)
روزگار میگذرد
و هر روز من شبیه دیروز
بعضی اوقات میگم چ دلیلی داره از روزمرگیام بنویسم واستون ؟!
وقتی همش شبیه همه !
وقتی اتفاق جذاب و قشنگی تو زمدگیم نمیوفته ! :)
امشب تولد پیتزاست ! تولدت مبارک :)
پ"
ی راهنمایی کنید لپ تاپم ویندوز ۱۰ ایسوس
تاچ پدش لمس میکنم موس نمیاره نمد چ گندی زدم :////
و اینکه کیبورد اینا فعاله فقط موس نمیاره
و مورد بعد یبار خاموش روشن کردم نشد :/
چ کنمممم؟؟؟؟؟
دکمه f5 f9 زدم کار نکرد
F9 ک اصن رفت یجا دیگ
جوری ک یهو یاد پیتزا اوفتادم و دلم تنگ شد
میدونید چیو فهمیدم وقتی دلمون واس ی ادم قریبه معمولی تنگ میشه
این ب این معنی نیس دلمون واس اون فرد تنگ شده
در اصل دلم واس وایبی ک میداد
حالی ک پیشش داشتم , حرفاش تنگ شده
نمیدونم چرا ولی حس عجیب و مضخرفیه
کاش هیچوقت یا دوست نمیشدیم یا اینجوری نمیشد :)
پ.ن : حس میکنم ی رفاقت 5 6 سالرو از دست دادم
+ امروز ازمون دادم
از نظر جسمی اوکی نبودم کار زیادی نکردم بیشتر پا لپ تاپ بودم
پنشنبه هفته بعد مهمونی دعوتیم
ی لباسامو دراوردم بیرون پوشیدم ببینم چیا دارم واس پنشنبه
+ کشو شلوارا و دورسامو مرتب کردم
+ کشو شومیز و بلیز مرتب کردم
یچیز خیلی جالبی ک خوشم میاد اینکه لباسا ب ترتیب رنگ چیده بشن
+ شالامو ریختم بیرون اویز کنم و اویزم کردم
ب دلم ننشت باز لوله کردم چیدم تو کشو 🙂😂
+ لباس اویزیا " تقریبا " ب ترتیب رنگ چیدم
+ برنامه راهبردی قلم چی اسفند نوشتم :)
+ مشاور ماه جدیدمو اوکی کردم
+ لباس شستنیا ک خشک شده بودن گذاشتم سر جاشون
الانم برم یکم زیست بخونم و بعدش لالا
اصلا خوابم نمیبره صب زیااد خوابیدم
جوری ک ازمون گند زدم
جوری ک حوصلم سر رفته
جوری ک ترازم دار افتضاح تر میشه
جوری ک امتحان فارسی دارم نخوندم
جوری ک نمیدونم چرا ناراحتی پیتزا داره سنگینی میکنه رو دلم
هعی دنیا ....
نمیدونم چرا امروز حس دلشکسته هارو دارم
ی بغض , اصن یجوری امروز شدم :(
کاش گریه کنم یکم سبک بشم ....
نیاز ب صحبت دارم
خب امروز ی نیم ساعت کلاس زبان داشتم
چون دیروز نت قطع شد و درسا نصفه موند !
یکم غروب شد و با مامانم درومدیم بیرون
ک واس نازگل و نلین یچی بگیریم واس عیدشون
ما اونجور نیسیم بزاریم دقیقه نود
اگ چیزی ببینیم خوشگله میخریم مثلا شلوار اینا
خلاصه رفتیم مغازه همیشکی
و بنده ی دورس برداشتم با یدونه شلوار مشکی کارگو
این اولیننن باری بود ک من شلوار مشکی خریدم :|
حالا از مغازه اومدیم بیرون
مامانم : دیگ برااااتتت لباس نمیخرم با جدیت و خنده !
خو بابا واقعا بهم میومد منم ک تو رشد نیستم کوچیک بشه
از اینایم نیستم ی لباس 2 بار بپوشم بندازم اونور
خوب میپوشم ی لباسو :)))
وای دورسم خیلی خوشله , دخترونه نیس ولی خییلییی دوسش دارم
عکسشو گوشیم شارژ شد میزارم ببینید
بچه ها من نمیدونم چرا دیروز کلا فاز دعوا بودم
با یکی دوتاتون بد حرف زدم
جواب " یکی " رو پست کردم و خیلی تندباهاش حرف زدم
ب دو سه نفرتونم بد خورده گرفتم و توپیدم تو گفتینو
پیتزارم بلاک کردم و خیلی ناراحت بودم سر این قضیه
فوتبالم ک باخت......
ببخشید اگ رفتار بدی داشتم
وجدانن حالم خوب نبوده و نیست
#دارم_میمیرم مرسی ک درک میکنید :)
پ.ن : خوابم نمیبره تففف
بگیییییر بخاب لامصبببببب
ب صورت ناجوری دلم گرفته
یچیزی بم بگید...
پیتزا رو حذف کنم ؟!
خسته شدم از رفاقت با همچین ادمایی
ادم بدی نیست ولی بعضی رفتارا ادم اذیت میکنه
مهم نیست ....
وقتی اون منو حدف کرده من برچی نگهش دارم ؟
خب ....
باخت ایران ب همه هم وطنامون تسلیت میگم
امیدوارم غم اخرتون باشه و همیشه برد و پیشرفت کشور ببینید
و تبریک میگم ب کسایی ک منتظر باخت ایران بودن
امیدوارم همیشه خوشحال باشید :))
اما ن از باخت کشورتون...
چرا انقدر اشغاله این داورشون
عاح عاح حالم بهم خورد
پ.ن : قلبم تو معدم داره میزنه
شدددد ایولل
خدایا بوس بت😂
خدایا تورو خداااا بزنه :))
در جواب " یکی " ک برام کامنت گذاشتید
ادرس وبتون نزاشتید و چون زیاد بود نمیتونستم جواب بدم
امروز ک از مدرسه رسیدم
و اومدم کارامو انجام دادم یادم افتاد کلاس زیستم
15 شروع میشه دیگ رفتم سر کلاس تا 17
ی انتراک باز 17:15 شروع تا 19
دهنم سرویس شد
دیشبم ک 3:30 دقیقه خوابیدم
ینی خستهههه بودمااااا
دیگ استراحت کردم تا 12 بعدش
نشستم فیزیک امتحان فردا رو خوندم :)
سر اینکه خوابم نبره قهوه خوردم
دستام میلرزه :|
اره داووشم اینجوریاس😎🤝
حالا یچیز باحال تر 25 ام ازمون فصل 6 زیست دارم !
پ.ن : البته اگ دوس داشتید میتونید کادو بدیدا :)
سلام سلاااام ظهرتون بخیر باشه !
امروز امتحان ریاضیم دادم بد نبود خوب بود
سوالارو یجور داده بود راحت نمیشد حل کرد
سوالی ک همه با روابط مثلثاتی حل میکنن
و من با فیثاغورث حل میکنم
و یجور داده بود نشه با فیساغورس حل کرد !
ولی فصل خوبیه و خوشم اومد ازش :)
زنگ دومم شیمی داشتیم ک هیچ
زنگ سومم اومد گفت امتحان دینی میگیرم :|
نیم ساعت وقت داد خوندیم من راضی نبودم بگیره
ولی گرفت دیگ بچه ها میخاستن بدن بره دیگ
دادیم و همونایی ک ادعا میکردن زود بدن تقلب میکردن
من ی مورد پرینا بهم راهنمایی کرد ی موردم باید 3 مورد مینوشتیم
2 مورد نوشتم و ستاره یک مورد گفت کار ندارم کار خودمم اشتباه بود
ولی اصلا خوشم نمیاد طرف خیمه میزنه رو برگه طرف و نمره خوبی میاره
بعد پز نمرو بهم میده :|
دینیم شدم 15.5 از 16 ک 0.5 نمره ب همه داد یسوال حذف کرده بود
زنگ چهارم دیگ رفتیم کتابخونه
تست زیست زدم 12 تا با تحلیل
زنگ خورد و اومدم خونه جاتون خالی همسایه پاینیمون سوپ شیر داده خونمون
اونم چی ؟! ی قابلمههه وای من عاشق سوپ شیرم
ی دوتا بشقاب خوردم
بعد اومدم روبیکا چک کردم بعدش گفتینو بعدش اینجا
بعد برم بخابم بعدش برم فیزیک بخونم امتحان فیزیک دارم فردا
فردا مدرسمون بازرا چه عم داره قراره پول ببریم
چیز خوشمزه اورده بودن بوخوریم :)
امروز ساعت 12:30 تعطیل شدم
خوشبحال بچه های مدرسه دولتی ک همیشه این موقع تعطیل میشن
امروز 7:30 بیدار شدم تند تند حاضر شدم
برنامم گذاشتم لقمه هامو و خوراکیام گذاشتم تو کیف و راه افتادم :)
سرم و انداخته بودم پایین و بودو بودو داشتم میرفتم
صدای سرفه های یکی شنیدم و سرم اوردم بالا
دیگ رسیده بودم اول کوچه
دیدم یکی نشسته رو جدول جوری ک من از این ور
میبینمش ولی اونایی ک از خیابون رد میشن نمیدیدنش پشت ماشینی
ک پارک شده بود نشسته بود
موهای کوتاه و پسرونه ای داشت و صورت تپل و لپی
پوستشم تیره بود در اولین نگا فک کردم پسره !
یکم ک دقت کردم دیدم کفشایی ک پاشه یکم پاشه داره و فرمش دخترونست
و لباس فرمش طوسیه و واسه بچه های مدرسه دولتی پشت مدرسمونه
عع دختره ! چهرش برام اشنا اومد ن اینکه بشناسمشا ن
فقط هر روز صبح ک میرم مدرسه انگار اینو چند باری تو مسیر دیده بودم
بهمنگاه کرد و منم فقط ی نگاه ارومی بهش کردم
داشت سیگار میکشید
وقتی ک با صدای سرفش سرم و اورده بودم بالا
و تو چند ثانیه همه این فکرا کردم و فهمیدم دختره
دلم براش سوخت :)
امروز ی گوشه از مغزم انگار نگرانش بود .....
خیلی حس بدی داشتم
برای صبا تعریف کردم ...
دلم یجوریه
چرا باید یکی ک همسن خودمه اینجوری باشه ؟! :)
هع.....
دوشنبه.16بهمن1402 . مسیر رفت مدرسه
یاسینی ک نشد
ولی حامیم قراره بیاد :)
سخت منتظرم....
از مدرسه اومدم بگیرم استراحت کنم و بعدش زیست و ریاضی بخونم
یکی تو این وبلاگ خیلی رو مخمه
اره تو ! تویی ک میپرسم کی هستی و نمیگی :|
من اینجا دوست داشتم ناشناس فعالیت کنم
و ب صورت ناشناسی معروف بشم و همه دوسم داشته باشن
با روزمرگی ها و اتفاقات و پستی بلندی های زندگیم
دوست داشتم مسیرم ثبت کنم
ب اونایی ک میخواستم ادرسم دادم
بعضی دوستان و اشنایان و بقیه میخاستم ناشناس بمونن
اگر اشنایی ک خیلی خوشحالم تو مجازی پیدام کردی
و پیدات کردم مثل آوا حداقل خودتو معرفی کن
اگر ناشناسی دلیل کرم ریختنت چیه ؟!
اگ فک میکنی اشنایی و اگ بگی کی هستی
ممکنه ناراحت بشم و خوشم نیاد پس برو
راضی نیستم وبمو ببینی :|
گند میزنید ب اعصاب من